معنی نوعی آلرژی پوستی

ترکی به فارسی

آلرژی

آلرژی

فرهنگ معین

آلرژی

(لِ) [یو.] (اِ.) حساسیت، نسبت به چیزی حساسیت داشتن که باعث بروز علایمی چون عطسه، تنگی نفس، کهیر حتی شوک می شود.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آلرژی

سهندگی

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

آلرژی

دستگاه ایمنی بدن،
واکنش در برابر بعضی مواد غذایی، دارویی، و واکسن که با علایمی چون خارش، کهیر، شوک، التهاب، عسطه، و آبریزش همراه است،

فرهنگ فارسی هوشیار

آلرژی

حساسیت مردم از بعضی بوها و آب وهوا


پوستی

(صفت) منسوب به پوست. ‎ جلدی قشری. یا کلاه پوستی. کلاهی که از پوست بره و بیشتر برنگ سیاه سازند. یا کاغذ پوستی. کاغذی که از پوست نازک (مانند پوست آهو) سازند قسمی کاغذ شفاف و محکم و شکننده، پوست فروش. ‎ -3 آنکه پوست کوکنار خورد (در هند و ایران معمول بوده) . -4 تریاکیافیونی. ‎ -5 تنیلکاهل و سست.

لغت نامه دهخدا

پوستی

پوستی. (ص نسبی) منسوب به پوست. از پوست. جلدی. قشری.
- کاغذ پوستی یا کاغذ پوست آهو، کاغذی از پوست تنک کرده. قسمی کاغذ شفاف و محکم و شکننده.
- کلاه پوستی،کلاه از پوست بره و بیشتر برنگ سیاه. مقابل کلاه ماهوتی یا مقوائی.
|| پوست فروش. || آنکه پوست کوکنار خورد و این در هند و در ایران قدیماً معمول بوده است. || مرد کاهل و سست. تریاکی.

معادل ابجد

نوعی آلرژی پوستی

1855

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری